لیلا توکلی؛ حمیدرضا شعیری؛ علی ربیع؛ علی کریمی فیروزجانی
چکیده
هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور همنشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش میزند. با التفات به اینکه مترجم، بهعنوان گفتهیابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفتهپردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ فضایی بیناگفتمانی قرار میگیرد، رویکرد نشانهمعناشناختیِ ...
بیشتر
هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور همنشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش میزند. با التفات به اینکه مترجم، بهعنوان گفتهیابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفتهپردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ فضایی بیناگفتمانی قرار میگیرد، رویکرد نشانهمعناشناختیِ گفتمانی برای تحلیل فرایند انتقال معنا، اختیار شده است. با در نظر گرفتن تعریف نشانهشناختیِ «ترجمه» بهمثابة رابطة بینافرهنگی و بینامتنی، هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلیتوصیفی نشان دهد در ترجمة پیامبر اثر جبران خلیل جبران و برگردان الهی قمشهای، عناصر فرهنگیِ زبان مبدأ و زبان مقصد تحت کنترل شرایط گفتمانی براساس دو نظام معــنایی همگرا و واگرا نقشآفرینی مینمایند. از آنجا که کارکرد نظام معنایی همگرا، حفظ ریختار فرهنگی متن مبدأ است و کارکرد نظام معنایی واگرا ایجاد ناهمریختیِ بینافرهنگی، مسئلة پژوهش این است که در ترجمة پیامبر چگونه از تعامل مثبت یا منفیِ دو نظام معنایی همگرا و واگرا، عناصر فرهنگی میتوانند در چارچوب نظام ارزشی گفتمانی تمهید انتقال معنا را فراهم نمایند؟ فصل تمایز این پژوهش با پژوهشهای متناظر دیگری که در خصوص پیامبر صورت پذیرفته، در توجه نشانهمعناشناختی به عناصر بینافرهنگی است. از یک سو التفات نابسندة پژوهشگران به مطالعة فرایند کیفی ترجمه و از سویی دیگر، نیاز مترجمان به مداقة نظر در تفاوتهای فرهنگی، برای بهبود عملیِ ترجمههایشان ضرورت این پژوهش را توجیه مینمایند.